پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۱۲

جستارهای در فهم نظری حقوق بشر

جستار سوم معنی آزادی در حقوق بشر اهمیت طرح موضوع اعلامیه جهانی حقوق بشر تمام آزادی‌های انسان را منهای آزادی پوشیدن؛ خوردن و نوشیدن در ماده‌های1، 3، 13، 16، 18، 19، 20، 21، 23 و 27 تصریح و تأکید کرده است و به تمام انسان‌ها این حق را قائل شده تا بی هیچ گونه تبعیض از تمامی حقوق و آزادی‌های ذکر شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر بهره مند گردند. اما آزادیِ که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مراد می‌گردد چیست؟ آنچه هویداست این است که آزادی در سراسر اعلامیه جهانی حقوق بشر به معنی یکسان مراد نمی‌گردد؛ در ماده اول آزادی چنان امر تفکیک ناپذیرِ وجود انسان با رویکرد اگزیستانسیالیستی بیان می‌شود: «تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند[...]»[ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر]. در این بیان، انسان با زاده شدن به آزادی می‌رسد. زاده شدن انسان یعنی حضور غیرارادی انسان در جهان. حضور غیرارادی انسان در جهان از آنجایی که معطوف به اکتشاف جهان چنان امکان برای انسان است، در حقیقت آغاز آزادی انسان نیز می‌باشد. وجود موجودات غیرانسانی از آنرو که معطوف به اکتشاف جهان چنان امکان نیست وجود آزاد نیز نمی‌باشد. اگر حضور

جستارهای در فهم نظری حقوق بشری

جستار دوم وجود حقوق بشر ضرورت طرح موضوع هر آنجایی که پدیده‌ی بنام جامعه شکل بگیرد، شکل‌گیریی پدیده‌ی بنام حکومت نیز غیر قابل انکار است. فقدان حکومت یعنی جامعه‌ی هنوز حیوانی. جامعه‌ی که نتوانسته هنوز انسانی شود. شاخصه‌ی بارز جامعه هنوز حیوانی بی‌ساختار بودن آن است: جامعه‌ی مورچه‌ها: مورچه‌ی در میان مورچه‌ها در رده‌ها یا موقعیت‌ها تعریف نمی‌شود. اما شاخصه بارز جامعه‌ی انسانی ساختارمند بودن آن است: همگان باید در رده‌ها/موقعیت‌ها تعریف شوند. جامعه‌ی که ساختارمند می‌شود، حکومت(تجسمِ پارادوکسیکال دو سویگیِ فرمانروایی و فرمانبرداری) بطور طبیعی در بدنه‌اش می‌روید. این عنصرِ رویده(حکومت) عنصر لاینفکِ ساختار جامعه است. اما وجود آن نه از آنروست که مراقب و محافظ جامعه است-آنطوریکه در اذهان ما فهمیده شده است- بل ماقبل تر از آن به این دلیل است که چنان عضوی از ساختار جامعه می‌باشد که بدون آن جامعه جامعه‌ی نه هنوز انسانی‌ست. حراست از جامعه مسئولیت همگانیِ عناصرِ شامل در جامعه است نه فقط حکومت. حکومت اولین کارکردش برای جامعه این است که جامعه را به لحاظ ساختاری تکمیل کند و بعد آنرا در مراقبت و م

جستارهای در فهم نظری حقوق بشری

اشاره: در فهم نظری حقوق بشر هر شیوه‌ای را برگزینیم از این کمپلکس نمی‌توان خارج شد: حقوق بشر چنان پدیده‌ی عصر مدرن تنها در نسبت‌ش با سوژه‌ی مدرن و ساختارهای مدرن حقوق بشر است و باید در همین نسبت‌ها فهمیده و تعریف شود. فرهنگ‌ها و جوامع نا-مدرن با ساختارهای کهن قابلیتِ به تحلیل بردن ارزش‌های بنیادی حقوق بشر را دارا نمی‌باشند، مگر با ویران کردن ساختارهای کهن‌شان ساختارهای مدرن بنا کنند. این نوشتار در سه جستارْ به ترتیب؛ بذر حقوق بشر، وجود حقوق بشر و معنی آزادی در حقوق بشر را مورد بحث قرار می‌دهد. جهت گیری تحلیلی آن نیز در دو جهتِ اگزیستانسیالیزم سارتری و انسان‏باوری مدرن، از دو حیث: یک) انسان از این حیث که اقامت‏گاه سوژة خودبنیاد می‏باشد. ب) انسان از این حیث که مقیم در آزادی می‏باشد، خواهد بود. در جستار اول بذر حقوق بشر که همان سوژة خودبنیاد یا انسان آزاد است بررسیده شده، در جستار دوم وجود حقوق بشر از این نظر که در فرهنگ‌های متفاوت و حتی متضاد چگونه قابل توجیه است بررسیده شده و در جستار سوم معانی آزادی در حقوق بشر بویژه از نظرگاه اگزیستانسیالیسم سارتری و هیومانیسم مدرن بررسیده شده است. ا